شبهه قبایل دور افتاده

هفته پیش گفتیم که خداوند پیامبران را فرستاد تا مانع نزاع و فساد از اجتماع انسان ها شوند و زشت و زیبا و صلاح و فساد و صنایع و آداب تمدن را به مردم بیاموزند و مردم را در جهت هدف خلقتشان راهنمایی کنند و این امری است که بنابر حکمت لازم بود و انجام شد.

حال برای رد این مطلب چنین شبهه ای را وارد میکنند و میگویند: در دنیا مکان هایی است (مانند قبایلی که در دل جنگل ها پیدا میکنند یا جزایری در وسط اقیانوس ها) که شریعت و امر هیچ پیامبری به آنها نرسیده، و اگر وجود پیغمبر از حکمت است چرا در میانه آنها مبعوث نشده است، و اینکه حجت بر آن مردم تمام نیست.

پاسخ این شبهه این است: هنگامی که خداوند پیغمبری را بر امتی مبعوث نمود واجب است بر آنها که تسلیم سنت و آموزه های او باشند تا هنگامی  که پیامبر دیگری مبعوث شود.

حال میدانیم که همه مردم از اولاد آدمند و آدم پیغمبر بود و باید به سنت او عمل میکردند، و نوح نیز مبعوث بر همه اهل زمین بود و جز عده ای که با او در کشتی بودند همه غرق شده و نابود شدند، یعنی باز هم بعد از طوفان حضرت نوح تمامی انسان ها نزد وی بودند و شریعت او را شنیدند و بر آنها و اولادشان واجب بود که آن را اخذ کنند تا پیامبر دیگری بیاید.

لذا شرع آدم و نوح و پیامبران مابینشان مانند شیث و ادریس به تمامی انسان ها رسیده است (بیشتر گفته های پیامبران اولیه، اوّلیات زندگی کردن از جمله کشاورزی و آهنگری و خیاطی و سایر علوم مانند اینها بوده و همچنین اولیات اخلاقی مانند به عدالت رفتار کردن و ظلم نکردن بوده است) و خداوند بر همه آنها که ترک شرع آدم و نوح و پیامبران مابین ایشان را نمودند حجت دارد.

لذا ممکن است قبیله ای در جنگل های دور افتاده چیزی از ادیان موسی (ع) و عیس (ع) و پیامبر خاتم (ص) نشنیده باشند اما همان شریعت های اولیه را از پیامبران اولیه شنیده و به همان مکلفند. و علوم و فنون و رسم زندگی که در ایشان موجود است و باعث تداوم حیات ایشان شده همانی است که به آن شریعت های اولیه عمل کرده اند و مواردی که از قتل و ظلم و فساد در آنها پیدا شده از عمل نکردن به شریعت های پیشین است. و همینکه مانند تمدن های بین النهرین متمدن نشده اند از آن جهت است که آباء ایشان تسلیم پیامبران بعدی نشده اند.

و در حال حاضر، این قبایل اگر به دلیل اینکه پدرانشان به شرع پیامبری وارد نشده و به فرزندان خود نرسانیده اند از ادیان بعدی خبر دار نشده اند، نسل حاضر معذور بوده و اصطلاحا مستضعف شمرده میشوند. و مستضعفین در قیامت مجددا مکلف میشوند و حجت بر ایشان قائم میشود و به اختیار خود میتوانند پذیرفته یا نپذیرند و تا قبل آن از اهل آتش شمرده نمیشوند زیرا که خداوند عادل است و ظلم نمیکند.

و جواب دیگری که به مدعیان این شبهه میگوییم این است که از کجا میدانید که پیغمبری بر آنها مبعوث نشده، و اگر قرار است به احتمالات سخن بگوییم ما میگوئیم که بر آنها هم مبعوث شده و او را مخالفت کردند و کمر به قتل او بستند و کافر به او شدند لذا از جهت عذاب، حجت های خداوند بر آنها پنهان شدند همچنان که امام این امت پنهان شد.

مرحوم محمد کریم خان کرمانی اع میفرمایند:

 و این شبهات با دلیل عقل قاطع برابری نمیکند و بر خداست که خلق را بر نهج حکمت قرار بدهد و اگر خودشان اجماع بر مخالفت حق نمودند نقصی در خلق حکیم نیست مثل اینکه اگر یک شخصی یا قومی آب نیاشامند تا بمیرند نقصی در خلقت حکیم نیست زیرا که آب را قرار داده و کوتاهی نفرموده و حجت بر کسی است که ترک آب را نموده همچنین بر خداست که حجت بفرستد تا خلق اطاعت او را نمایند و آدم و نوح باقرار تو مبعوث شده‌اند و حجت خداوند قائم است بر آنها که ترک دین آن دو را نموده‌اند و اما اولاد آنها که بعد آمده‌اند و بعثت آدم و نوح را نشنیده باشند حکم آنها مانند حکم اطفال و مجانین و بلهاء ما است که تعقل پیغمبر یا دینی را نمیکنند پس خداوند هر چه خواسته باشد با آنها میکند و او عادلی است که جور نمیکند پس این کید هم باطل شد و شیاطین دفع شدند بحول الله و قوته و حکمتهای الهیه احکام کلیه‌ایست که جاری در کلیات است و اما جزئیات بادله خود اثبات میشود .