تأثیر افلاک در زمین
از دیدگاه حکمت طفره محال بوده و برای رسیدن تمامی فیوضات از عالی به دانی بایست که سلسله مراتبی طی شده و امور به اسبابی جاری شود.
از این جهت محال است که سفلیات عالم جسم فیضی را مستقیماً از مشیت که مبدأ فیض است دریافت کنند، و باید سلسله مراتب مربوطه یعنی جسم مطلق، عرش، کرسی و افلاک واسطه شده و از شدت حرارت آن بکاهند تا بدین ترتیب فیوضات به زمین و زمینیان منتقل شود.
حال تأثیر افلاک بر زمین که فاعل و مفعول مستقیم یکدیگرند، بر سه نوع قابل تقسیم است.
۱- مؤثر در بوجود آمدن مرکبات سفلی (موالید یا موجودات عنصری)، چراکه عناصر به خودی خود قابل ترکیب بر موازین و مقادیر خاص نبوده و نیازمند جنبه فاعلیت افلاک میباشند، که توضیح چگونگی آن در مطلب ازدواج افلاک و عناصر گذشت.
۲- مؤثر در صفات مرکبات سفلی، که تحت عنوان احکام نجوم بحث میشود و مباحثی از جمله طالع بینی، زایچه و سعد و نحس ها در آن مطرح است، که در احکام فقهی، آداب و سنن، ادعیه و اذکار و سایر مسائل دینی نیز دخیل است.
۳- مؤثر در حالات و اوضاع ظاهری زمین و مرکبات سفلی، از جمله تأثیر نور و گرمای خورشید یا تأثیر ماه بر جزر و مد و سایر تأثیرات مستقیم مختلف.
در آینده به جزئیات مذکور خواهیم پرداخت، اما در این مطلب به مطلق تأثیر علویات (افلاک و ما یتعلق به) بر سفلیات ( زمین و عنصریات) می پردازیم، چرا که بیشتر فقهاء مانند شیخ مفید، سید مرتضی، سید بن طاووس، علامه مجلسی، شیخ انصاری و غیره… منکر تأثیرات مذکور شده و آن را کفر دانسته اند و بالتبع حکم به تحریم علم نجوم داده اند.
اما برخی از احادیث مربوطه از این قرار است:
۱- امام صادق علیه السلام میفرمایند: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ رُوحَ الْقُدُسِ وَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَقْرَبَ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِأَکْرَمِ خَلْقِهِ عَلَیْهِ فَإِذَا أَرَادَ أَمْراً أَلْقَاهُ إِلَیْهَا فَأَلْقَاهُ إِلَى النُّجُومِ فَجَرَتْ بِه.
یعنی: همانا خداوند تبارک و تعالی روح القدس را خلق نمود و از او خلقی را نزدیک تر به خودش خلق ننمود. و خلقی گرامی تر از او نیست، پس زمانی که خداوند امری را اراده کند، بسوی او می افکند پس روح القدس می افکند آن امر را به سوی ستارگان، پس جاری میشود به آن.
۲- در احتجاج هشام بن حکم، زندیق از امام صادق علیه السلام میپرسد مَا تَقُولُ فِیمَنْ زَعَمَ أَنَّ هَذَا التَّدْبِیرَ الَّذِی یَظْهَرُ فِی هَذَا الْعَالَمِ تَدْبِیرُ النُّجُومِ السَّبْعَهِ امام علیه السلام میفرمایند: یَحْتَاجُونَ إِلَى دَلِیلِ أَنَّ هَذَا الْعَالَمَ الْأَکْبَرَ وَ الْعَالَمَ الْأَصْغَرَ مِنْ تَدْبِیرِ النُّجُومِ الَّتِی تَسْبَحُ فِی الْفَلَکِ وَ تَدُورُ حَیْثُ دَارَتْ مُتْعِبَهً لَا تَفْتُرُ وَ سَائِرَهً لَا تَقِفُ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ کُلَّ نَجْمٍ مِنْهَا مُوَکَّلٌ مُدَبَّرٌ فَهِیَ بِمَنْزِلَهِ الْعَبِیدِ الْمَأْمُورِینَ الْمَنْهِیِّینَ فَلَوْ کَانَتْ قَدِیمَهً أَزَلِیَّهً لَمْ تَتَغَیَّرْ مِنْ حَالٍ إِلَى حَال
خلاصه معنی این است که زندیق میگوید چه میفرمایید پیرامون کسی که بگوید افلاک هفتگانه تدبیر عالم را میکنند. حضرت میفرمایند هر ستاره ای موکل و مدبر است اما بندگانی هستند که مأموریتی را دارند و اگر قدیم و ازلی میبودند، از حالی به حالی تغییر نمیکردند. مراد این است که در تأثیرات خود استقلالی نداشته و به امر خداوند امورات را جاری می نمایند.
۳- چنانکه گفتم، در آداب و سنن موارد بسیاری است که مشعر به تأثیر افلاک است، از جمله: نَهَى عَنِ الْحِجَامَهِ فِی یَوْمِ الْأَرْبِعَاءِ إِذَا کَانَتِ الشَّمْسُ فِی الْعَقْرَب و میفرمایند مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ، لَمْ یَرَ الْحُسْنَى یا آنکه در تزویج میفرمایند وَ اتَّقِ التَّزْوِیجَ إِذَا کَانَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ لَمْ یَرَ خَیْراً أَبَدا و در مورد جماع میفرمایند أَنَّ جِمَاعَهُنَّ وَ الْقَمَرُ فِی بُرْجِ الْحَمَلِ أَوِ الدَّلْوِ مِنَ الْبُرُوجِ أَفْضَلُ وَ خَیْرٌ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَکُونَ فِی بُرْجِ الثَّوْرِ لِکَوْنِهِ شَرَفَ الْقَمَرِ.
و از این موارد در احادیث اهل بیت علیهم السلام بسیار یافت میشود که روشن است افلاک و اوضاع آن بر احوال انسان تأثیر دارد. چرا که در صورت عدم تأثیر، رعایت احوالِ افلاک در احکام و سنن عمل لغوی میشود.
و در نوع سوم از تأثیرات، امام علیه السلام در حدیث مفضل موارد بسیاری را در تأثیرات آسمان و خورشید و ماه و ستارگان بر تمامی موجودات و اوضاع زمین بیان میفرمایند که بعضی از فقرات آن را ذکر میکنم:
میفرمایند: اینک در حرکت خورشید در برجهاى دوازده گانه براى گردش سال و تدابیر نهفته در آن بیندیش. این گشتن خورشید باعث پدیدار شدن فصول «زمستان، تابستان، بهار و پاییز» میگردد. با این گردش خورشید، غلات و میوه ها میرسند و به پایان خود مىرسند و باید از نو، رشد و نمو کنند. نمینگرى که یک سال به قدر حرکت و سیر خورشید از «حمل» تا «حمل» است؟ و از هنگام آفرینش جهان هستى تاکنون همین سال و ماه و … وسیله سنجش زمان است و مردم با آن، عمر و گذشت زمان، وقت پرداخت و دریافت دیون و دیگر اجازات و معاملات و امور دیگر را تنظیم و حساب مىکنند و با حرکت دورانى خورشید سال کامل مىشود و محاسبه زمان درست میگردد…
اى مفضّل! در ستارگان و اختلاف سیر آنها بنگر. برخى از فلک خود بیرون نمیروند و تنها با شمارى از ستارگان در حرکت اند و برخى دیگر هیچ قید و بندى ندارند، مطلق العنانند و در بروج میگردند و راه جدایى راه می پیمایند. هر کدام از ستارگان دو سیر و حرکت متفاوت دارند: یکى عام و با فلک به سوى مغرب است و دیگرى خود به خود و به جانب مشرق؛ مانند مورچه اى که بر سنگ آسیاب مىچرخد در این صورت، سنگ آسیاب به جانب راست مىگردد، و مورچه به جانب چپ. مورچه در این حالت دو حرکت مختلف دارد: یکى خود به خود است که به جلو خود متوجه است و دیگرى حرکت اجبارى است که سنگ آسیاب او را بر خلاف آنچه میچرخد، از پشت میچرخاند…
اگر کسى بپرسد: چرا برخى از ستارگان آن گونه گروهى حرکت مىکنند و شمارى این گونه انتقالى حرکت مىکنند و تا حدى آزادند؟ پاسخ مىدهیم: اگر همه آنها در یک جا حرکت میکردند دیگر نمىشد که از حرکت انتقالى ستارگان و انتقال از برجى به برج دیگر بهره و راهنمایى جست؛ زیرا میتوان از انتقال خورشید و دیگر ستارگان به منازلشان به وقایع جهان و آنچه واقع میشود پى برد.
نیز اگر همه در انتقال بودند منازلى نداشتند که شناخته شوند؛ زیرا هنگامى میتوان به انتقال پى برد که ثوابتى در میان باشد… الی آخر حدیث که به علت طولانی شدن مطلب ذکر نمیکنم.
حال تعجب میکنم از چنین فقهاء بزرگی که منکر تأثیر افلاک شده و بدتر آنکه آن را کفر دانسته اند، در حالی که تصریحات بسیاری در احادیث شده و عقل نیز حکم میکند که اگر برای دانه فلفلی تأثیر قائلیم و به دانستن این تأثیر کافر نشده ایم، چگونه برای زحل و مریخ و امثال آن تأثیر قائل نباشیم و این قول را برابر با کفر بدانیم.
و در شریعت نیز که علم تخصصی فقهاست، اگر یادگیری علم نجوم حرام باشد، چگونه بفهمیم که سیارات در چه صورتی بوده و بر شرف و طالع کواکب چگونه آگاه شویم که طبق آن آداب و سنن مربوطه را به عمل آوریم.
البته ممکن است که برخی منجمین قدیم، استقلالی برای افلاک قائل شده و حکم آن را متحتم و به جبر دانسته اند که این علماء نیز به مقابله با ایشان برخواسته اند، اما آنچه ما میگوییم کاملا متفاوت بوده و افلاک را تنها اسبابی میدانیم که در سیر انتقال فیوضات قرار گرفته اند، أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَاب.
و لازم است برای روشن شدن بیشتر مطلب عرض کنم که اولا تأثیر افلاک به جبر نیست، یعنی ابتدا فعلی از ایشان صادر میشود اما در زمین جبری برای دریافت آن نیست و در صورتی تأثیر خواهد داشت که مفاعیل سفلی استعداد و قابلیت دریافت آن را داشته باشند و در این صورت مؤثر خواهد بود. مانند تأثیر نور و حرارت خورشید که در سنگ و صخره تأثیری نمیکند اما بر آب تأثیر میکند بر گیاهان تأثیر میکند و غیره… همینطور تأثیر سعد و نحس حالات کواکب و غیره بر کسی که قابلیت آن را پیدا کرده باشد اثر خواهد گذاشت، چنانکه بعضی از سنن و مستحبات را انجام میدهیم و قابلیت ما تغییر میکند، بلایی دفع میشود، عمری دراز میگردد و بالعکس.
و از این جهت است که بسیاری از احکام منجمین درست در نمی آید چرا که ایشان علم به سفلیات ندارند و تنها میفهمند که مثلا اگر فلان سیاره با فلان صورت فلکی قرین شد موجب فلان امر است و خبر از قابلیت ها ندارند. و علم به سفلیات بسیار مبسوط تر از علم نجوم میباشد چرا که با تفصیل و جزئیات بسیاری است.
و ثانیاً خود افلاک نیز توسط مشاعر باطنی انسان و نیات اعمال تأثیر میپذیرند و در تأثیراتی که پس از آن بر زمینیان خواهند گذاشت تغییر صورت میگیرد. و آنچه گفتم سر تأثیر افکار مثبت و منفی بر زندگی انسان، چشم زخم و تأثیرات اعمال شرعیه مانند صدقه، صله رحم و امثال آن میباشد.
در این مطلب به همین مقدار اکتفا میکنم و انشاءالله در مطالب بعدی، مباحث هستی شناسی و نجوم را ادامه خواهیم داد.
نزدیک محرم است لطفا مطلبی درباره شیوه های عزاداری که مورد قبول مشایخ شیخیه و بالخصوص حاج محمد کریمخان است منتشر کنید
چشم . انشاء الله در این مورد هم خواهم نوشت
شکرأٓ جزیلاَ
سلام سید طاووس کتابی معروف در تایید تنجیم دارد و شیخ انصاری در کتاب معروفش در فقه این علوم را تصدیق کرده . مطالب را مستند منتشر کنید ممنون
سلام علیکم
هر دو علمای بزرگواری که نام بردید صرفا در حد علم هیئت نجوم را حلال میدانند که فی المثل منجمین خبر از سیر و گردش کواکب و خسوف و کسوف و امثال آن را بدهند. بحثی که در این مطلب بیان کرده ام در مورد نجوم احکامی است یعنی تاثیر قرانات کواکب بر ایجاد و احوال تمام مرکبات سفلی و اعتقاد به سعد و نحس آنها و غیر ذلک
سلام
بنده هم عرض کردم تنجیم . کتاب فرج المهموم از سید طاووس مراجعه بفرمایید متوجه میشوید.
سلام علیکم
بهتر است شما رجوع کنید چون بالعکس در فرج المهموم میخواهند اثبات کنند که افلاک و ستارگان مؤثر نیستند
و علیکم السلام
بله تاثیر از ستارگان را رد میکند ولی تایید در نشانه بودن آنها مر حوادث زمینی را تایید میکند
شما هم بهتره بیشتر تحقیق کنی تا گمراه نشوی و خلق خدا را هم گمراه نکنی
اگر مطلب را دقت کنید در مورد تأثیر نجوم است و حرفی از نشانه بودن نزده ایم. با تشکر از دلسوزیتان