شرح فقره ای از حدیث فقه رضوی (ع) – قسمت اول: ذکر پیامبر (ص)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
دانلود مقاله به صورت PDF

حدیث شریف فقه رضوی (ع)  از اسرار آل محمد علیهم السلام است که در عموم مردم مطرح نشده، زیرا اسرار ایشان آنطور که باید و شاید تفسیر نمیشود و بر غیر مراد امام علیه السلام تأویل میکنند و موجب وحشت و انکار ایشان قرار میگیرد، چنانکه امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند بل اندمجت علی مکنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشیه فی الطوی البعیده یعنی علم مکنونی در سینه من است که اگر بروز دهم مضطرب می‌شوید چنان‌که ریسمان دلو در چاه عمیق به تزلزل در می‌آید در هنگام حرکت دادن.

و چنین اسراری را که گوشه ای از آن برای خواص شیعه بیان شده، به نصوصی مانند کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله یا من اذاع سرنا کمن قتلنا قتل عمد لا قتل خطاء امر به کتمان فرموده اند، مگر آنکه زمان آن برسد و مفسرین آن کلام که مشایخ کرام اعلی الله لهم المقام باشند تأویل صحیح آن را مطابق با ضروریات بیان نمایند.

حال در ادامه مطلب خلاصه ای از آنچه مشایخ شیخیه پیرامون حدیث مذکور فرموده اند مینویسم تا موجب بصیرت برادران باشد.

اما فقره مورد نظر از حدیث شریف که پیرامون آن سخن خواهیم گفت، در بحار وارد شده و سند آن توسط صدوقین و مجلسی اول و ثانی تایید شده و مرحوم حاج محمد کریم خان کرمانی اع نیز در فصل الخطاب جلد سوم صفحه ۲۱۹ روایت میکنند، و حدیث از این قرار است که امام علیه اسلام میفرماید وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاهِ ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّهِ نُصْبَ عَیْنَیْک‏یعنی در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه علیهم السلام را مد نظر قرار بده.

ابتدا اینکه ائمه علیهم السلام از فرمایشات خود معانی مختلفی قصد میکنند چنانکه خود فرموده اند انّا نتکلم بالکلمه و نرید منها سبعین وجها لنا من کلها المخرج و احدی غیر از ایشان بر حقیقت و تمامی وجوه کلامشان آگاه نیست و تنها اهل هر عالمی یعنی هر طبقه ای از خلقت، به مقتضای خود میفهمند آنچرا که امام علیه السلام به ایشان میفهماند و به ما فوق آن آگاهی پیدا نمیکنند. و همچنین خارج از معانی باطنی کلام در درجات و مراتب مختلف، یک معنی ظاهری نیز داراست که بقدر فهم امثال ماست که همان هم از معاندین و منکرین فضایل دور بوده و از فهم آن محروم اند.

حال قسمت اول نوشتار را به بخش اول حدیث اختصاص میدهم که میفرمایند وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاهِ ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و برای فهم ای فقره ابتدا باید غرض از نماز را بدانیم و در این مورد نیز به احادیث ائمه علیهم السلام رجوع میکنم.

امام صادق علیه السلام میفرمایند: اراد الله ان لاینسیهم ذکر محمد صلی الله علیه و اله ففرض علیهم الصلوه یذکرونه فی کل یوم خمس مرات ینادون باسمه و تعبدوا بالصلوه و ذکر الله لکیلا یغفلوا عنه فینسوه فیدرس ذکره.

یعنی خداوند اراده نمود تا مردم ذکر محمد صلی الله علیه و آله را فراموش نکنند، پس واجب نمود نماز را تا روزی پنج مرتبه او را ذکر کرده  و ندا کنند به اسم او تعبد شده اند به نماز و ذکر خداوند تا اینکه غافل از او نشوند که فراموش کنند او را و کهنه شود ذکر او.

و میفرمایند ان الصلوه علی النبی صلی الله علیه و آله من تمام الصلوه و لا صلوه له اذا ترک الصلوه علی النبی صلی الله علیه و آله.

یعنی: صلوات بر نبی صلی الله علیه و آله از تمام نماز است و برای شخص هرگاه ترک کند صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله را نمازی نیست.

و در چندین حدیث نیز به این مضمون فرموده اند که هر چه ذکر پیغمبر صلی الله علیه و آله را در نماز بکنی آن از نماز است، یعنی هر چه ذکر آن حضرت را بکنی از نماز خارج نمیشوی و امثال این حدیث بسیار است.

پس میبینیم که اگر چه ذکر خداوند اصل و اول و اعظم علل است اما ذکر پیامبر صلی الله علیه و اله هم بعد از ذکر خداوند اعظم علل نماز میباشد و به همین خاطر چه در اذان و اقامه و چه در تشهد و سلام، نبوت آن حضرت مقرون به شهادت توحید است چنانکه امام رضا علیه السلام در علل اذان میفرماید: و جعل بعد التکبیر الشهادتان لانّ اول الایمان هو التوحید و الاقرار لله بالوحدانیه و الثانی الاقرار للرسول بالرساله و ان طاعتهما و معرفتهما مقرونتان.

پس از این جهت در حدیث فقه رضوی نیز فرموده اند و انو عند افتتاح الصلوه ذکر الله و ذکر رسول الله صلی الله علیه و آله و بر همه اهل اسلام روشن است که ذکر پیامبر (ص) در نماز موجب شرک نیست بلکه از علل و اغراض نماز است که مردم از یاد پیامبر صلی الله علیه و آله غافل نشوند، چرا که اولا خداوند چنین امر نموده و هر چه به امر او باشد عبادت اوست و اگر امر و رضای پروردگار بر ذکر نبیّش نبود، چنین نمیکردیم.

ثانیاً پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خود فرمود که من أحبنی فقد أحب الله ، و من أطاعنی فقد أطاع الله و در قران کریم میخوانیم مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطٰاعَ اَللّٰهَ وأَطِیعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ و إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ. و امثال این آیات که نشانگر آن است که آنچه برای پیامبر صلی الله علیه و اله باشد برای خداست و ذکر او همان ذکر خداست، چنانکه در حدیث میخوانیم،  اباصلت هروی از امام رضا علیه السلام پرسید:  یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی الْحَدِیثِ الَّذِی یَرْوِیهِ أَهْلُ الْحَدِیثِ أَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یَزُورُونَ رَبَّهُمْ مِنْ مَنَازِلِهِمْ فِی الْجَنَّهِ؟     فَقَالَ ع یَا أَبَا الصَّلْتِ- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ نَبِیَّهُ مُحَمَّداً ص عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَلَائِکَهِ وَ جَعَلَ طَاعَتَهُ طَاعَتَهُ وَ مُبَایَعَتَهُ مُبَایَعَتَهُ وَ زِیَارَتَهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ زِیَارَتَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ وَ قَالَ النَّبِیُّ ص مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی فَقَدْ زَارَ اللَّهَ وَ دَرَجَهُ النَّبِیِّ ص فِی‏ الْجَنَّهِ أَرْفَعُ الدَّرَجَاتِ فَمَنْ زَارَهُ فِی دَرَجَتِهِ فِی الْجَنَّهِ مِنْ مَنْزِلِهِ فَقَدْ زَارَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.

یعنی: یا ابن رسول الله (ص) چه میفرمائی در حدیثی که روایت میکنند آنرا اهل حدیث که مؤمنین میبینند پرورنده خود را از منازل خودشان در بهشت؟    امام علیه السلام فرمود یا اباالصلت بدرستی که خدای تعالی فضیلت داده است نبی خود محمد را صلی الله علیه و آله بر جمیع خلق خود از پیغمبران و ملائکه و قرار داده است طاعت او را طاعت خود و مبایعه او را مبایعه خود و زیارت او را در دنیا و آخرت زیارت خود پس فرموده است خدای عزوجل و من یطع الرسول فقد اطاع الله و فرمود ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم و پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود هر که زیارت کند مرا در حیات من یا بعد از موت من پس بتحقیق که زیارت نموده است خدا را و درجه پیغمبر صلی الله علیه و آله در جنت ارفع درجات است پس هر که زیارت کند او را در درجه او در جنت از منزل خودش پس بتحقیق که زیارت خدای تبارک و تعالی را نموده است. و از این قبیل آیات و روایات بی شمار است.

نکته دیگر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در رتبه عالی خود یک حقیقت و یک نورند و در رتبه تعدد چهارده گانه نیز اجزاء و پاره تن اویند، لذا در ذکر پیامبر صلی الله علیه و آله و صلوات بر او نیز باید آل او را  ذکر کنیم و در اذان و اقامه باید شهادت به ولایت بدهیم و در تشهد نیز رخصت وارد شده بلکه مستحب است.

پس ذکر ولایت و ائمه علیهم السلام نیز غیر ذکر خدا و نبی او نیست بلکه کمال ذکر پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد و ذکر ایشان نیز موجب شرک نخواهد بود.

ان شاء الله در قسمت بعد به ادامه حدیث شریف میپردازیم…

منصف

منصف

یک دوستار آل محمد علیهم السلام که سعی بر نگاه منصفانه دارد

مطالب مرتبط

۱۰ دیدگاه‌

  1. Avatar صالح گفت:

    سلام. در این مطلب قراره به همون حدیث نصب العین پرداخته بشه؟

  2. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    اولا در انتساب کتاب فقه الرضا به علی بن موسى الرضا تردید جدی وجود دارد در این کتاب بعضی أخبار آمده که با مسلمات فقهی شیعه تعارض دارد و با ادعای این که اینها اسرارهستند و این حرفهای فرقه باطنیه و أفراخ آنها هم قابل توجیه نیست
    ثانیا به احتمال قوی این زیاده که اجعل واحدا من الأئمه از جعلیات شلمغانی است که معروف به مذهب اتحاد و حلول است
    ثالثا این که نماز مختص عبودیت الله سبحانه و تعالى است از ضروریات تمام فرق اسلامی است اگر ذکر حضرت رسول الله صلى الله علیه و سلم هم در آن است برای شهادت به رسالت و عبودیت آن حضرت یا در مقام صلوات بر ایشان است نه اینکه نمازگذار ایشان را به جای خدا یا در کنار خدا مورد توجه قرار دهد عجیب است که شما برای شریک قائل شدن برای خدا در نماز که أصل عبودیت است دنبال توجیه می گردید
    رابعا توجیه این حدیث و حمل آن بر اینکه اینها اسرار هستند که هر کس نمی فهمد و الخ بهترین دستاویز و هدیه برای فرق ضاله صوفیه قبحّهم الله است که بگویند حالا ما در عبادات به جای امام تجسم مرشد و مراد خود را می کنیم و این هم از دلیل از سخن امام رضا
    خامسا از یکی از علماء نقل شده که هلک الاسلام بین الطائفتین الظاهریه و الباطنیه اسلام بین ظاهری ها و باطنی ها از دست رفت مگر می شود پیامبری که به لسان قومش مبعوث شده و مامور به تبلیغ رسالات الله است چیزی بگوید که جز چند نَفَر معدود دیگران چیزی از آن نفهمند !؟

    • منصف منصف گفت:

      سلام علیکم.
      ابتدا اینکه نزد ما علم رجال به کلی مردود است و تنها ثقه بودن کسی که برای ما روایت میکند و صحت روایت را تایید میکند، کافی است و شیخ صدوق و پدرش و مرحوم مجلسی و پدرش حدیث را تایید کرده اند و ایشان نزد ما ثقه هستند.
      و اما در معنی عجله نکنید و قسمت بعد را هم بخوانید، مانند همین قسمت کلمه کلمه اش را مبتنی بر سایر آیات و احادیث خواهم نوشت. انشاء الله.

  3. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    و علیکم السلام
    به قول عرب شنشنه أعرفها من أخزم ! شما هم مثل صوفیه قبحهم الله از علم حدیث و رجال بیزار هستید چون اگر أحادیثی که این حرفها بر آن مبتنی است به دست جهابذه محدثین أعلى الله مقامهم سپرده شود و ضعف یا موضوع بودن آن آشکار گردد دیگر چیزی نمی ماند
    أهل الحدیث هم أهل رسول الله و إن
    لم یصحبوا نفسه ، أنفاسه صحبوا
    و گفته اند من النوادر فی العالم محدث صوفی
    در آخر این را هم بگویم خود مجلسی بعد از عبارت و اجعل واحدا من الأئمه می گوید لم یذکر ذلک فی خبر آخر

    • منصف منصف گفت:

      علم رجال بدعت اهل تسنن است که به شیعه رسوخ کرده که عقلاً و نقلا هیچ جایگاهی در دین آل محمد علیهم السلام ندارد و با صوفیه لعنهم الله هم کاری نداریم.
      اگر اهل مطالعه و تحقیق هستید کتاب اجتهاد و تقلید مرحوم حاج ابوالقاسم خان ابراهیمی اع را از سایت alabrar.com بگیرید و بخوانید تا به مشرب اصولی شیخیه آشنا شوید و بطلان طریقه اصولیون مشهور را بفهمید و اگر نیستید لکم دینکم ولی دین

  4. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    سخن گفتن شیخیه از ذم بدعت از آن حرفهاست که به قول عرب تضحک الثکلى
    از اطاله کلام معذرت می خواهم

  5. Avatar صالح گفت:

    سلام اقای هومن. بنده در جای از همین سایت عرض کردم (قسمت پرسش و پاسخ در پاسخ به پرسش مطرح شده توسط اقای بهنام) که باید امام را در نماز متصور شد و همچون کعبه بر امام نماز کرد و گمان بنده بر این رفت که مشایخ ما اعلی الله مقاماتهم چنین گفته اند و چنین عقیده ای اخیتار کرده اند که اکنون با این مطلب فوق که برادر عزیزمان اقای منصف قرار داده اند متوجه اشتباه خود شدم و از انچه گمان میکردم دست برداشته ام و از خداوند متعال طلب مغفرت دارم در خطای که کرده ام و شما هم همیشه صبر کنید تا کلام شخص منعقد گردد سپس اظهار نظر کنید چرا که شما هم دچار قضاوت سریع و نا درست شدید. بر خلاف تصور شما اقای منصف در این مطلب قصد نداشتند که از تصور کردن امام دفاع نمایند بلکه اتفاقا رد کرده اند چنین اشتباهی را

    • Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

      و علیکم السلام
      کاملا واضح است که هم شما جناب صالح و هم آقای منصف از أهل علم و تحقیق هستید و به قول معروف ( العلم رحم بین أهله ) البته همانطور که شما می دانید مسأله شرک بالله خطرناکنرین موضوع است که ما باید دائما مواظب باشیم در آن گرفتار نشویم چنان که از جمله دعای حضرت رسول الله صلى الله علیه وسلم این بود که اللهم إنی أعوذ بک أن أشرک بک و أنا أعلم و أستغفرک لما لا أعلم آن قدر این مهم است که طایفه ای از فقهاء می گویند اگر امام جماعت در رکوع متوجه شد کسی داخل مسجد شده جایز نیست برای این که آن شخص رکعت را ادراک کند رکوع را طول بدهد چون این تشریک در نیت نماز است على أی حال إن شاء الله خداوند همه ما را ازوقوع در شرک محفوظ بدارد

  6. Avatar صالح گفت:

    نظر لطف شماست.
    بله درست است شرک بسیار خطر ناک است و بسا یک اشتباه در عقیده انسان را برای همیشه جهنمی نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هشت − یک =

وبسایت مکارم الابرار تا اطلاع ثانوی تعطیل میباشد