سیاست – قسمت نهم: معاشرت با مردم

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
دانلود مقاله به صورت PDF

در مطلب قبل عرض کردم که خداوند انسان را مدنی الطبع آفریده و در امر دین و دنیای خود محتاجیم به معاشرت با مردم، پس باید اصناف خلق را شناخته و سیاست هایی که منجر به موفقیت در این امر است، دانسته باشیم.

بطور کلی، تمامی مردم نسبت به ما بر سه دسته اند:

یک- اخوان ثقه، که حقوق و چگونگی معامله با ایشان در سلسله مطالب حقوق اخوان گذشت، و در یک جمله میتوان گفت که معاشرت با ایشان باید چنان باشد که دوست داریم ایشان با ما عمل کنند.

دو- اخوان مکاشره، که حد معاشرت با ایشان متقابل بوده و به اندازه ای است که ایشان با ما عمل نمایند، و همچنین اِعمال سیاست هایی لازم است که در این مطلب خواهیم گفت.

سه- اعادی و دشمنانی هستند که باید با عمل نمودن به تقیه، خود و سایر برادران را از شر ایشان حفظ کرد، و در این مورد نیز مطلب دیگری خواهم نوشت.

اما بعضی از سیاست هایی که در قبال با عموم مردم لازم الاجراست از قرار زیر است:

۱- خوش رفتار باشیم

و آن نشان از ایمان و عقل آدمی است و اعظم سیاست هایی است که میتوان در مقابل مردم داشت، چنانکه فرموده اند أکمَلُ الناسِ عَقلاً أحسَنُهُم خُلقاً، یعنی عاقل ترین مردم خوش خلق ترین آنهاست و دانستیم که سیاست عمل عقل است، و از این جهت خداوند پیرامون حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله که عقل مطلقند میفرماید: إِنَّکَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ و خود میفرماید که إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق‏.

پس چه خوب است که با متصف شدن به صفت پیامبرمان، تألیف قلوب نماییم که به این واسطه جلب خیر بسیار و دفع شر اشرار خواهد شد.

مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، در وصیت خود میفرماید:

چنان با مردم معاشرت کن که چون تو را بدان گونه بر حسن سیرت ببینند، گویند خدا رحمت کند فلان را که چه خوب طائفه خود را تربیت کرده است.

۲- حد و شأن هر شخص را رعایت کنیم

در معاشرت با مردم باید حد و شأن هر شخص را از لحاظ سن و سال و جایگاه علمی اجتماعی در نظر گرفت و به مقتضای آن رفتار نمود، چنانکه مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه، در رساله چهار فصل میفرمایند:

هر کس را که خدا به قدری عزت داده شما همان قدر عزت را از برای او بخواهید و به مقتضای آن با  او راه روید و معاشرت و مکالمت و مجالست و مصاحبت و معاملت با خلق را نیکو نمایید، و هر کس از شما معرفتش به خدا بیشتر است باید سلوکش با مردم بهتر باشد، هر کس بزرگتر از شماست در سن یا در عزت او را اکرام کنید و هر کس کوچکتر  از  شماست در سن یا در عزت  با  او به رحمت و مدارا راه روید.

۳- جواب بدی را با بدی ندهیم

عمل و رفتار بد در هر صورت بد است، چه ابتدا به ساکن انجام شود یا به جهت انتقام و مقابله به مثل.

مرحوم آقای کرمانی اعلی الله مقامه میفرمایند:

اگر مردم سلوک خود را با شما بر خلاف رضای خدا نمایند شما خلاف رضای خدا ننمایید، و در سلوک بد حسد نبرید، هر کس بد می کند بگذارید او بد کرده باشد و شما حسد بر بدی نبرید و بد ننمایید و عصبیت و حمیت جاهلیت را کنار گذارید…

۴- به دیگران امر نکنیم

در صورتی که نیازمندیم کسی کاری برایمان انجام دهد، مخصوصا وقتی که آن کار مخالف میل او است، نباید او را فرمان داده و امر نماییم، چرا که اگر انجام دهد به رضایت نبوده و بر ما منت دارد، و اگر انجام ندهد یا نزد ما شرمسار میگردد و یا بر ما عاصی شده و موجب کراهت فی ما بین میشود.

مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه در وصیت خود میفرمایند:

هیچگاه در حوائج خود به کسی حکم مکن و فرمان مده، که اگر فرمان پذیرد بر تو منت گذارد و اگر نپذیرد تو را خوش نیاید و رنجیده شوی، بلکه در احتیاجات خود اشاره بکن  که اگر پذیرفت و انجام داد منتی بر تو نداشته باشد و خود به اختیار عمل نموده و اگر نپذیرفت مر او را عذری باشد که تو حتم نکرده ای و تو را رنجشی پدید نیاید و خود عذرخواهی از او به اینکه اگر بر او حتم کرده بودم انجام میداد.

۵- راستگو باشیم، امین باشیم و وفای به عهد کنیم

این سه خصلت، موجب برکت دنیا و خیر در آخرت است و از جمله خصالی میباشد که نزد مؤمن و کافر نیکو شمرده شده، بلکه امروزه کفار بیش از مسلمانان عامل به آن هستند و به همین جهت است که برکات دنیایی ایشان بیشتر از بلاد ماست.

۶- شکایت به حکام نبریم

شکایت کردن از مردم نزد حاکم یا باصطلاح قوه قضائیه امروزی، ضرر به دین و دنیای آدمی میزند و تا جایی که ممکن است باید از قدم گذاشتن در دادگاه ها اجتناب کنیم.

اضرار دنیایی آن به وقت و اعصاب، برای هر کسی که تجربه اش را داشته باشد مشخص است، و در مورد اضرار آن به آخرت مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه میفرماید:

نصیحت می کنم شما را نصیحت ناصح مشفق که اگر بدی از مردم به شما رسد بر خود هموار کنید و به حکام و سلاطین عرض ننمایید، چرا که انتقام ایشان شدید است و شاید زیاده از حد آن اذیت که به شما شده اذیت کننده را انتقام کنند و سبب آن زیادتی شما شوید، و اگر آنها عرض کنند و شما را در معرض انتقام درآورند اگر به زبان خوش بتوانید عرض حال خود بنمایید، بنمایید و الا صبر کنید که مزید اجر شما خواهد بود.

بنابراین برای پیشگیری از این امر، باید در سایر امور با سیاست و احتیاط عمل نمود، بخصوص در معاملات اولاً با سفله و کسی که حال او مشخص است معامله ای نکنیم و ثانیاً تمامی جوانب را محکم و مضبوط کنیم و شاهد بگیریم تا در آخر سبب نزاع و اختلاف نشود.

۷- به افکار و اعتقاد دیگران کاری نداشته باشیم

در بین مردم جمعی از کفارند که حتی المقدور نباید با ایشان معاشرت کنیم، و در بین مسلمین،  با اهل تسنن از ایشان به حکم اخوان مکاشره معاشرت نماییم و به مقداری که اموراتمان در گرو هم است احتیاجات یکدیگر را رفع کنیم و حتی الامکان داخل مباحث عقیدتی نشده و در صورت وقوع، با رعایت تقیه احترام بزرگان ایشان را نگاه داریم.

و اما در شیعیان، از برخی که نصب و عداوتی با علمای شیعه و پیروان ایشان دارند، در معاشرت عادی هم باید اجتناب نمود چه برسد به اینکه بخواهیم در مقام بحث و جدل برآییم که این عمل از بزرگترین گناهان است، چرا که در هر گونه بی احترامی ایشان نسبت به بزرگان دین، شریک شده ایم.

و اما به سایر شیعیان که صرفا اقتدای به علمای ما نکرده اند، نباید متعرض عقاید ایشان شد چنانکه مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه میفرماید:

اگر بعضی مردم تقلید آن عالمی را  که شما اعتقاد دارید نکنند یا با امامی که شما اعتقاد دارید نماز نکنند، زبان طعن بر ایشان نگشایید، چرا که این دو متعلق به اعتقاد هر کسی است، هر کس، هر کس را عادل می داند با او نماز می کند و هر کس، هر کس را عالم می داند تقلید اومی کند، شاید آنها با عالم شما معاشرت نکرده اند و عدالت او یا علم او بر آنها ظاهر نشده پس از این جهت شرعاً نمی توانند  با  او  نماز  کنند و  تقلید  او  نمایند  چه  کنند بیچاره ها، یا آنکه کسی علم و عدالت عالم شما را می داند و مع ذلک می خواهد تقلید عالمی دیگر نماید یا با عادلی دیگر نماز نماید، و در شریعت واجب نیست که همۀ مردم به یک نفر اقتدا نمایند یا از یک نفر اخذ دین نمایند. و همچنین اگر به درس عالم شما نیایند چه بحثی است، در شریعت واجب نیست که همه در نزد یک استاد درس بخوانند.

پس حمیت و عصبیت را اگر مؤمنید کنار گذارید و دین خود را به لهو و لعب و لجاج و عناد قرار ندهید. و مکرر این عرض ها را به شما کرده ام و باز هم می کنم، و اگر می خواهید از اینها تخلف کنید خود را نسبت به مشایخ ما ندهید و ننگِ اعمال و سلوک خود را بر ایشان ننهید، چرا که زمانه چنین شده است که بد سایر مردم را از چشم علمایشان نمی دانند و بد شما را از چشم علمایتان می دانند، پس خدا را ملاحظه کنید و علمای خود را رسوا نکنید، و بدانید که چون بد از شما توقع نیست بد شما بسیار نمایان است و بد سایر مردم بسیار پنهان.

و بدتر از اینکه متعرض عقیده دیگری شویم این است که قدح در علمای ایشان کرده و خدایی ناکرده نسبت به علمای شیعه بی احترامی نماییم، چنانکه مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه میفرمایند:

مذکور می شود که جمعی از شما به علمای دین و راویان اخبار ائمۀ طاهرین استخفاف می کنید – من خود از شما نشنیده ام و لکن مردم می گویند – آگاه باشید و خدا و رسول و ائمه علیهم السلام و ملائکه را شاهد می گیرم که اگر یکی از شما استخفاف به ایشان کرده باشد پیش از این، یا بکند بعد از این از او در دو دنیا بیزارم و مشایخ شما از او بیزارند و ائمه و رسول صلی الله علیهم و خدای عزوجل از او
بیزارند، چرا که قدح در علما و راویان اخبار قدح در ائمه است علیهم السلام و قدح در ائمه قدح در پیغمبر است و قدح در پیغمبر قدح در خداست.

و بهتر از هر چیز آن است که کلا باب بحث دینی و عقیدتی را با مردم ببندیم و صرفا به مکالمات دنیایی یا مشترکات دینی بسنده کنیم، چنانکه مرحوم کرمانی اعلی الله مقامه میفرمایند:

به کلی ترک مباحثۀ علمی با مردم کنید و تحقیق مسأله در نزد هر کسی ننمایید، چرا که هر سخن اهلی و هر نکته مکانی دارد، و شما تمام علم را  فرانگرفته اید و مواضع سخن را نمی دانید، اگر حق بگویید ناقص می گویید و اگر باطل بگویید افترا بر خدا بسته اید، و هر چه شما می گویید، مردم آن را قول مشایخ شما می دانند و قول یک نفر شما را نسبت به کل شما می دهند و می گویند شیخیه به این دین متدینند، و حال آنکه یکی از شما بسا باشد که از روی جهالت سخن گفته و علما و سایر برادران شما از آن قول بیزارند. پس به کلی باب سخن با مردم را ببندید و مشایخ  خود را متهم و رسوا نکنید.

۸- مدارا را فراموش نکنیم

سنت خداوند در تمامی امور عالم، اکمال با مداراست و حکمت او چنین جاری شده که امور به تدریج و به حسب قابلیت ها پیش برود، مانند فصول سال که چنین قرار داده، تا در بهار آفتاب سوزان نتابد و ابر ها مانع تابش مستقیم آفتاب بر جوانه های گیاهان باشد و تا تابستان بمرور از رطوبت ها کاسته و بر حرارت می افزاید تا گیاه به تدریج قوت گرفته و توان تحمل آفتاب مستقیم را داشته باشد و اگر از همان ابتدا آفتاب سوزان را بر ایشان میتابانید، همه می خشکیدند و ثمری پدید نمی آمد.

و چنین نمودند پیامبران و خاتم ایشان حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با امت خود، چنانکه مفصلا در مطلب تطبیق عالم صغیر با عالم کبیر  عرض شد.

به هر حال غرض این بوده که مدارا، سنت خداوند و انبیاء بوده و بالتبع مؤمنین نیز  به این شیوه امر شده اند، چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند  رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ مُدَارَاهُ النَّاس‏ و میفرمایند  مُدَارَاهُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْش‏

پس مؤمن در همه چیز باید مدارا داشته باشد حتی با نفس خودش که فرموده اند نفس خود را کم‌کم بعبادت عادت دهد که منضجر نشود و انس بگیرد و همچنین با همه مردم باید مدارا نمود، مؤمن باشند یا کافر، و در حدیث است که صَانِعِ الْمُنَافِقَ بِلِسَانِکَ وَ أَخْلِصْ وُدَّکَ لِلْمُؤْمِنِ وَ إِنْ جَالَسَکَ یَهُودِیٌّ فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَهُ.

و این امر از آن جهت است که جز ائمه معصومین علیهم السلام، تمامی مردم از نور و ظلمت و به عبارتی از عقل و نفس آفریده شده اند، و چون دارای این دو هستند نمیشود که ایشان را دفعهً بر یک جهت واداشت.

پس بایست که با ایشان مدارا کرده و با هر کس به قدر ایمان و فهم و ظرفیت او صحبت کرد، و شیوه اش این است که در تمامی امور شرعی، اخلاقی و اعتقادی، ابتدا اندکی از امور آسان تر را بر ایشان عرضه نمود، اگر همان را تصدیق نموده و عامل شدند باید بیشتر گفت و اگر همان را انکار کردند باید لب فروبست.

منصف

منصف

یک دوستار آل محمد علیهم السلام که سعی بر نگاه منصفانه دارد

۵ دیدگاه‌

  1. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    سلام علیکم یکی از أصول مهم معاشرت مسلمان با دیگران أعم از خانواده و دوستان تغافل است یعنی شخص با علم به عیوب و أخطاء دیگران خود را به غفلت بزند که گویی متوجه نشده در این مسأله اخبار و روایات زیادی از حضرات أئمه و علمای سلف وارد شده من جمله اینکه حضرت أمیر می فرماید من لم یتغافل تنغصت عیشته و دیگری از علماء فرموده : تسعه أعشار العافیه فی التغافل و أعمش می گوید : التغافل یطفئ شرّا کثیرا و اگر با دقت نگاه کنیم می فهمیم خیلی از مشکلات بین مردم از همین ترک تغافل و تدقیق بیش از حد ناشئ می شود در برخی روایات از صفات خوب روباه این ذکر شده که حیوان متغافلی است برای همین گفتند که خوب است مرد در خانه مثل روباه باشد و در بیرون مثل شیر نه بالعکس در آخر این بیت زیبا از ابی تمام هم ذکر کُنم که گفته از صفات سروری قوم تغابی است :
    لیس الغبی بسید فی قومه
    لکن سید قومه المتغابی
    و جزاکم الله خیرا

    • منصف منصف گفت:

      سلام علیکم و رحمه الله
      مطلب صحیحی که فرمودید ذیل بحث مداراست، و در این باره قطعه موعظه ای از مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی اعلی الله مقامه، در کانال مکارم الابرار گذاشته بودم، که خوب است به مناسبت فرمایش شما در اینجا نیز ذکر کنم:
      در مواعظ ماه مبارک ۱۲۸۶ میفرمایند:

      …. در این زمان و این بنیه‏ ها مردم را طاقت اظهار حق خالص نبود، خالص حق را در این زمان نمی‏شد آشکار کنی. چون نمی‏شد آشکار کنی بایست آنی ‏که مدارا کند، آنی‏ که اهمال کند، آنی ‏که اغماض کند باشد.
      ببین طفلی را که تو می‏خواهی تربیت کنی طاقت مر حق ندارد، اگر فحش داد نباید فی ‏الفور یک سیلی بر او زد،… اگر بول کرد نباید او را بترسانند. اگر بخواهند او را به جد بگیرند و از کارهای بچگی منع کنند بچه است سر دو روز می‏میرد و زنده نخواهد ماند، بلکه باید اغماض کرد… تا این طفل بتواند دو روزی زندگی کند و باقی بماند.
      اگر مربی دوست و مهربان باشد باید با آن طفل مدارا کند و کم ‏کم او را تربیت کند، بلکه بسا آنکه فحش داده و باید تعریف او را کرد و مقصود از تعریف، شکر همین است که پسرم می‏تواند حرف بزند… پس به اهمال باید بسیاری از امور او را گذرانید و هرچه عقل او زیاد می‏شود بر ادب او باید افزود.
      شعورش که زیادتر می‏شود… لولو می‏ آورند برای او که فلان ‏کار را مکن از این لولو بترس، یکپاره لولویی برای این درست می‏کنند، یکپاره تق تقی می‏کنند، یکپاره چیزها برایش درست می‏کنند تا اینکه این را به تدبیر بیارند بالا تا مستعد امر شود، تا مستعد نهی شود، تا چون به حد بلوغ رسد …. این سیاست باید باشد و الا این عالم مستعد مر حق نیست.
      هیچ مقدسی از شما تمنا نکند مردم به حق راه روند که این آرزو را به گور خواهید برد.
      عالِم باید چنین باشد، باید اهمال کند از بسیار چیزها. چه‏ بسیار نامربوط‏ کاری ها را که می‏کنند، حکیم باید تعریف هم بکند که خوب گفتی، خوب کردی. بلکه مقصود حاصل است همین‏قدر که پیش من آمده است خانه ‏اش آبادان، اگر رفته بودی پیش فلان کافر چکار می‏کردم؟ حالا خودت را مثل ارمنی می‏سازی بساز، تعریف هم می‏کنند می‏گویند خیلی خوب آقا خیلی خوشگل است، به به، به به!… لکن اگر عقل تو زیاد شد چنان تعزیری کنم تو را که هوش از سرت برود… چه لازم کرده خود را به هیأت دشمن خدا بسازی؟
      پس امروز نمی‏شود که از مردم طلب حق را کرد، باید همین‏ قدر قانع بود از مردم که خانه من می‏آید، به مسجد می‏آید شکر خدا که مثل دیگران نیست…
      همچنین قناعت کرده ‏اند در این زمانها به همین آثار اسلام و به همین ادعای اسلام چراکه مردم غیر از این را طاقت نمی‏آورند. اگر کار را سخت بگیرند، این مردم بکلی از دین و مذهب بیرون می‏روند. خدا به پیغمبرش فرمود ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و اصفح
      ای محمد! اگر تو قلبت یک‏ قدری سخت باشد، کج‏ خلق باشی مردم از دور تو می‏پاشند، پس از آنها عفو کن و دعا کن به آنها و اعراض کن از آنها اعرض عن الجاهلین اگر نامربوطی گفتند نشنیده بینگار.
      پس باید شما هم چنین باشید. بلکه اگر علماً بدانی که اگر نظر به فلان‏ جا کنم منکری می‏بینم، یا باید نهی از آن منکر کنم و از من نمی‏شنوند، نظر مکن.
      باید از این‏گونه تکالیف حذر کرد، مهما امکن نباید تجسس کرد، خدا حرام کرده تجسس را، به قول مطلق فرموده لاتجسسوا در این زمان تجسس از باطن خلق حرام است بر مردم… احوال بواطن امور خلق را دست مزن؛ چکار داری؟

  2. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    خیلی ممنون بسیار مفید بود حکیمانه با زبان ساده فقط یک نکته که در آخر گفته های ایشان بود را بنده متوجه نشدم منظور ایشان از این که خدا هم حدود را از میان برداشته چیست ؟ منظور حدود شرعی مثل حد سرقت و زنا و قذف است ؟ یا اینکه ایشان منظور دیگری داشتند ؟
    أحسن الله إلیکم

    • منصف منصف گفت:

      بنده در تمام رسالات فقهی ایشان ندیدم که همین حدود شرعی را در زمان غیبت کاملا مرتفع بدانند که البته از علمای سابق بسیاری بر این اعتقادند.
      به هر حال چون در این مورد اطلاعی ندارم و نمیخواهم خدایی ناکرده حرف نادرستی را به ایشان نسبت دهم، این قسمت از موعظه را پاک میکنم تا موجب شبهه نباشد.

  3. Avatar هومن ( أبو خديجة ) گفت:

    جزاکم الله خیرا الحق که اسم با مسمایی برای خود انتخاب کردید (منصف ) بله این قضیه عدم اقامه حدود شرعیه در زمان غیبت یکی از مسائل شائکه و مستصعبه است که خیلی از حضرات علماء از روی ورع زیاد به آن وارد نشدند یسّر الله أمرکم و أمرنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × 2 =

وبسایت مکارم الابرار تا اطلاع ثانوی تعطیل میباشد