تفسیر امّ ابیها بمناسبت ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
دانلود مقاله به صورت PDF

ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به امام عصر عجل الله فرجه و جمیع محبین آن حضرت تبریک عرض میکنم و به این مناسبت، اندکی پیرامون معانی ظاهر و باطن کنیه امّ ابیها که اسراری در خود دارد خواهید خواند. و آشکار است که نمیتوان امّ ابیها را در ظاهر به مفهوم والده معنی کنیم پس لامحاله باید معانی دیگری را در این کنیه شریف جستجو نماییم.

آنچه که در معاجم لفظ امّ را معنی کرده اند و در این مورد قابل استفاده می باشد، یکی به معنای مسکن است چنانکه خداوند میفرماید  فَأُمُّهُ هٰاوِیَهٌ یعنی مسکن و جایگاهش هاویه است و یکی به معنای خادمه است چنانکه در تاج العروس وارد شده الامّ خادم القوم یلی طعامهم و خدمتهم و یکی به معنای اصل و منشأ و منبع و اول و این معانی است، چنانکه خداوند میفرماید  وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ اَلْکِتٰابِ یعنی اصل کتاب که لوح محفوظ باشد و همچنین به سوره حمد نیز امّ الکتاب گفته میشود چنانکه اول و اصل قرآن است.

به هر حال به تمامی این معانی میتوان کنیه ام ابیها را برای حضرت فاطمه سلام الله علیها تفسیر نمود، چنانکه اولاً  آن معصومه علیها السلام حقیقتاً مسکن پیغمبر صلی الله علیه و آله بود و نزد ایشان آرامش و سکونت میافتند، و حتی در ظاهر دأب پیغمبر صلی الله علیه و آله بر این بود که بسفری که میرفت، از منزل فاطمه سلام الله علیها خارج شده و بعد از مراجعت به ایشان وارد میشدند و بدیهی است که هر کس سفر میرود آخر خروجش از منزل و مسکن خودش خواهد بود و چون برمیگردد اول ورودش بر مسکن خودش میباشد.

و معنای دیگر چنانکه عرض شد خادمه ای است که طعام میسازد و خدمت میکند، و چنین بودند آن معصومه علیها السلام که خدمت پدر بزرگوار را میفرمود و مکرر میشد که در منزل زوجات آن حضرت طعامی حاضر نبود و آن حضرت بمنزل فاطمه سلام الله علیها تشریف میبرد و میفرمود طعامی برای ما ترتیب بده، نهایت یا حاضر بود و تناول میفرمود یا از جائی میرسید یا هیچ نبود مائده آسمانی نازل شده و ایشان تناول میفرمودند و بهر حال که خدمت پدر بزرگوار صلی الله علیه و آله را میفرمود و متولی طعام آن حضرت میشد.

و از جمله معانی دیگری که عرض شد، اصل و اول است، و اگر چه در ظاهر بعید به نظر میرسد اما در باطن صحیح است چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله مکرر میفرمود هِیَ بَضْعَهٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی یا میفرمود هِیَ قَلْبِی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَی‏ و البته قلب و روح نسبت به بدن اصل شمرده میشود، پس امّ اوست چنانکه مکه که قلب زمین است ام القری خوانده میشود، و از همین باب است که مکرر در اخبار آن معصومه را اصل قرار داده‌اند و سایر معصومین علیهم السلام را اضافه بآن حضرت فرموده‌اند فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها و چنانکه از جمله معانی ام‌الکتاب آن بود که چون جامع مقاصد و مطالب قرآن است و قرآن مفصل مجملات حمد است این معصومه هم چون جامع مقاصد پیغمبر صلی الله علیه و آله میباشد از این جهت ام‌ابیها خوانده شده و علاوه بر این، همانطور که مکه بجهت اینکه زمین از زیر آن پهن شده ام‌القری خوانده میشود، جلوات و انوار پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز از این معصومه ظاهر شده و پهن شده است چنانکه خداوند اشاره به آن میفرماید  وَ تَقَلُّبَکَ فِی اَلسّٰاجِدِینَ، و پیغمبر است صلی الله علیه و آله متقلب در ائمه اطهار است علیهم السلام چنانکه فرمودند  أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله، و در این بین حضرت فاطمه سلام الله علیها  برای ائمه علیهم السلام، اصل و اول است در ظاهر چنانکه همه فرزندان ایشانند و در باطن چنانکه خداوند اشاره میفرماید وَ إِذِ اِسْتَسْقىٰ مُوسىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اِضْرِبْ بِعَصٰاکَ اَلْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اِثْنَتٰا عَشْرَهَ عَیْناً که حجر به حضرت فاطمه سلام الله علیها تفسیر میشود.

پس از این معانی است که در ظاهر حضرت فاطمه سلام الله علیها ام‌ابیها خوانده شده و از همین قبیل است مکنی بودن امام حسین علیه السلام به اباعبدالله و حدیث شریف حسین منی و انا من حسین، که تفسیر آن در ایام محرم گذشت.

اگر چه در همین معانی ظاهره، اشاراتی به باطن شد ولی خوب است که تفصیل بیشتری از فرمایشات مرحوم آقای حاج زین العابدین خان کرمانی اعلی الله مقامه در کتاب هفتاد مسأله ذکر کنم تا اهلش مستفیض شوند.

میفرمایند:

اولا میدانی که نور و ارواح و طینت ایشان واحده است و این نور واحد لامحاله مخلوق خداوند عالم است جل شانه و صاحب دو مقام است و دو حیث یکی حیث من ربه و دیگری حیث من نفسه که تعبیر از آن دو بحیث فاعل و قابل و وجود و ماهیت میآوریم و ان الله لم‌یخلق شیئا فردا قائما بذاته للذی اراد من الدلاله علیه پس این بزرگواران هم در مقام اتحاد صاحب این دو جهت هستند و چنانکه در هر چیزی اگر جهت قابلیت نباشد فعل فاعل اختصاص و تعین پیدا نمیکند بلکه اگر قابلیت نباشد ابدا فعل از فاعل سرنمیزند و همین است معنی عدل خداوند که تا قابل نباشد و قبول فعل خداوند را نکند البته فعل موجود نمیشود و اگر فعل بی انفعال و قبول موجود شد البته جبر خواهد بود اینست که لامحاله باید قابل باشد و قبول نماید نهایت وجود قابل بحسب وقت سابق بر فعل نیست و باید با فعل موجود شود پس همان آن که فعل تعلق بخلق چیزی میگیرد قابلیت او با او موجود خواهد شد و این مسأله حقیقه از جمله مسائل بسیار مشکله است که از مدارک ما بیرون است و از همین باب است که فرمودند در بحر قدر فرو نروید که بحر عمیقی است ولی غرض ما عجاله همین قدر است که تا قابلیت نباشد و از خداوند مسألت وجود نکند شی‌ء موجود نمیشود و این است که فرمود قل مایعبؤا بکم ربی لولا دعاؤکم و همینکه قابلیت بایجاد خداوند موجود شد بر حسب اختیار و مسألت آن لامحاله فعل خداوند در قابلیت رنگ میگیرد و بر حسب آن ظهور و بروز پیدا میکند که اگر چنانچه نبود فعل خداوند متعلق بآن نمیشد و خصوصیت و تعین آنرا حاصل نمیکرد چنانچه در امثال عرضیه میگوئیم که اگر آفتاب در آئینه قرمز نتابد نور قرمز ظهور و بروزی پیدا نمیکند اما اگر آفتاب هم نباشد نور قرمز از آئینه ظهور و بروزی نخواهد داشت چنانکه در تاریکی رنگ آئینه را تمیز نمیدهی پس آئینه بمنزله قابلیت است و نور آفتاب بمنزله فعل فاعل که هر دو باید با هم جمع شوند تا آنکه نور قرمز ظاهر شود پس نور آفتاب صورت قرمزی نمیگیرد مگر در این مقام و آفتاب بمنزله پدر است و نور او بمنزله نطفه پدر و قابلیت آئینه بمنزله رحم مادر که آن نور که از خود هیچ رنگ و خصوصیت ندارد در اینجا صورت میگیرد و برنگ قرمزی بروز میکند و این است که همه صورتگری ها در مقام قابلیت است که بمنزله امّ است چنانکه خداوند فرموده یصورکم فی الارحام کیف یشاء و نطفه پدر آبی است یکرنگ نه اختصاص بذکر دارد نه انثی نه زشت است و نه زیبا و نه سعید است و نه شقی و همه این خصوصیات در رحم مادر پیدا میشود.

پس چون این مطلب را دانستی عرض میکنم این بزرگواران در مقام اتحاد صاحب مقام قابلیتی هستند و فاعلیتی که جهت من نفسه و جهت من ربه باشد و البته جهت من ربه اعلی و اشرف است و جهت من نفسه ادنی و اخس با اینکه هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند و از هم منفک نمیشوند و محال است که جهت فاعل بی جهت قابل موجود شود معذلک بعد از آنکه شی‌ء موجود شد مرتبه جهت فاعل او بالاتر است از مرتبه جهت مفعول و جهت مفعول حیث امّ است و جهت فاعل حیث اب و مولودی که از ترکیب آن دو حاصل میشود فرزند آن دو تا است که برزخ ما بین آندو است پس در این بزرگواران بمقتضای قول خداوند که فرمود مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان و تفسیری که از آل‌محمد علیهم السلام در این آیه مبارکه رسیده میگوئیم که مراد از بحرین حضرت امیر و حضرت فاطمه صلوات الله علیهما هستند و مراد از برزخ بین آن دو پیغمبر صلی الله علیه و آله است که متولد از آن دو بزرگوار شده است یعنی جامع مقام ولایت و عصمت هر دو است و فرزند آن دو است که بسبب آن بزرگوار الفت میان آن دو حاصل شده و بغی بیکدیگر نمیکنند چنانکه در ظاهر ملاحظه میکنی که زن و شوهر همینکه صاحب فرزند شدند الفت و محبت دیگری در میان آن دو پیدا میشود که بغی و ظلم بیکدیگر نمیکنند و در عرصه حقیقت هم مقام جامعیت البته باعث تألیف مقامات انفراد است چنانکه آب و آتش و هوا و خاک دشمن یکدیگرند اما همینکه با هم جمع شدند و طبیعت خامسه که برزخ بین آنها است بآنها متعلق شد پس نباتی حاصل شد یا حیوان یا انسان آن مقام خامس البته باعث تألیف آنها میشود و منع میکند هر یک آنها را از ظلم بدیگری.

خلاصه پس حضرت فاطمه سلام الله علیها مقام قابلیت است و رحم ام است از برای همه معصومین سلام الله علیهم و این بزرگوار است زیت قابلیت ایشان که فرمود یکاد زیتها یضی‌ء و لو لم‌تمسسه نار پس همینکه مس نار ولایت باو رسید روشن میشود بنور پیغمبر صلی الله علیه و آله پس افاضه نور میکند و زهره زهراء میشود و این است باز که این معصومه را در اخبار لیله القدر خوانده‌اند زیرا که لیله القدر مقام قابلیت است که اولا نسبت بمقام فاعل که مقام نهار است این مقام لیل است اگر چه لیلش هم مثل نهار است و در باب لیله القدر در حدیث میفرماید یومها کلیلتها پس :

شبم به روی تو روز است و روز من بتو روشن ** * ** و ان هجرت سواء عشیتی و غداتی

ولی بالنسبه که بسنجی البته مقام این معصومه ادنی است و مقام سایر ایشان اعلی است پس اینست که لیل خوانده شده و تقدیرات همه در این مقام میشود چنانکه در رحم مادر تصویر میشود و در یکی از رسائل که بخواهش جناب میرزا آقای سلماسی سلمه الله نوشته شده است این مطلب بتفصیل ذکر شده خلاصه که این معصومه سلام الله علیها باین جهات و جهات دیگر مکناه به ام‌ابیها شده است و همه از همند و هر اسم هم که بر سر خود خواسته باشند بگذارند تأویلات و معانی صحیحه دارد که خود ایشان میدانند .

منصف

منصف

یک دوستار آل محمد علیهم السلام که سعی بر نگاه منصفانه دارد

مطالب مرتبط

۲ دیدگاه‌

  1. Avatar علی گفت:

    سلام علیکم
    با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک بابت میلاد حضرت ام الأئمه صلوات الله علیهم

    http://awhad.com/posts/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%83%D9%85

    سایت اوحد، موسوعه جواهر الحکم را اسکن کرده و به جز جلد ۱۵، باقی جلدها را به صورت پی دی اف در سایت قرار داده.

    شاید هم خودتان خبر داشته باشید.
    التماس دعا
    یا علی مدد
    دوستدار شما و همه محبین مولا

    • منصف منصف گفت:

      سلام علیکم و اسعدالله ایامکم
      بسیار ممنونم از اینکه اطلاع دادید متاسفانه خبر نداشتم.
      احتمالا از این جهت جلد۱۵ را قرار نداده اند چون حاوی مطالبی از سید مرحوم اعلی الله مقامه میباشد که مؤید عقایدی است که جریان احقاقییون (صاحبان وبسایت مذکور) به همان بهانه ها مرحوم آقای حاج محمد کریم خان کرمانی و سایر مشایخ کرمان اعلی الله مقامهم را تکفیر کرده و راه جدا کرده اند.
      انشاء الله این مجموعه ارزشمند را همراه با جلد۱۵، در کتابخانه وبسایت قرار خواهم داد.
      با تشکر و التماس دعا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 + 5 =

وبسایت مکارم الابرار تا اطلاع ثانوی تعطیل میباشد